کاریکلماتوریست دلنوشته های یک خبرنگار جنوبی چهارشنبه 85 مرداد 25 :: 4:27 عصر :: نویسنده : محمد پای بست
أللّهمّ عجّل لولیّک الفرج و العافیة و النّصر بعضی از دوستان ما را، کودک می دانند. مگر کودکان حق حرف زدن ندارند و مگر کودکان حق نوشتن ندارند. کودکان اسرائیلی بر موشک هایشان می نوشتند و سپس شلیک می کردند و می کشتند ولی ما قلم هایمان را به مانند موشک روانه تلاویو کردیم و بذر محبت را در دل جهانیان می کاشتیم. آری وبلاگ نویسان ایران زمین که قسمت نشد جهاد رزمی در کنار برادران حزب اللهی را تجربه کنند، در زمینه جهاد فرهنگی تلاش کردند تا بتوانند سهم کوچکی در این پیروزی بزرگ داشته باشند. موشک های اسرائیل ماهیت تیر و باروت و خون دارد ولی موشک های ما ماهیت چوب و کاغذ و حقیقت. کدام حقیقت؟ همان حقیقتی که سازمان ملل از ابراز آن می ترسید زیرا منافع اربابان استبداد را به خطر می انداخت. این گونه حوادث از علائم ظهور امام زمان (عج) است. نبرد نصرالله کاملا حق بود و مردم جهان هم پذیرفتند که حزب الله برای حفظ آبروی اسلام و حفظ حیات بشری باید مبارزه و مقاومت کند. این حرف ها را من از خودم نمی زنم از روایات نقل می کنم، چیزی شبیه این شنیدم: ((مردی بر دروازه های قدس نبرد می کند، نامش نصر است، او از من و من از اویم، همانا نصر نامیده شده زیرا خداوند پیروزی را بر دستانش می نویسد.)) (بحار الانوار جلد 9 صفحه 283) 4000 نیروی چریک حزب اللهی بیش از 250000 نیروی تروریست صهیونیستی که مجهزترین صلاح های نظامی دنیا را در اختیار داشتند و به گفته خودشان چهارمین ارتش دنیا بودند را به زانو در آوردند. به راستی این 4000 نفر کیستند؟ عطر شهادت که وجود این دلدادگان حق را آکنده کرده است و شگفت نیست که امروز برای حزبالله، عاشورا باشد و جنوب لبنان، کربلا، چرا که حسینیان سخت به زندگی در عاشورا باور دارند و ممات را در غروب عاشورا میدانند؛ «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا». اگر پیر جماران، دفاع مقدس و کارزار سپاه اسلام با ارتش بعثی را «ایستادگی تمام اسلام در برابر تمام کفر» خواند، امروز میتوان نبرد جنوب لبنان را رویارویی خالصترین اسلام در برابر خالصترین کفر عالم دانست. آنان که به استنشاق عطر شهادت و معنویت در فضای جبهههای ایران خو گرفته بودند و سالهاست که در پس آلودگیهای جاه و مال و شهوت، در این سرزمین، نفسشان به شماره افتاده، این روزها با استشمام رایحه شهادت از سرزمین لبنان، جانی دوباره گرفتهاند و شگفتی نیست از حلول روح شهادت در قرن بیستویکم؛ همان خداوندی که از دم روحالله در قرن بیستم نفس مسیحایی بر پیکره کم رمق موحدین دمید و عالم را با زمزمه توحید آکنده کرد، امروز از حلقوم فرزند روحالله، عالم را دگرگون ساخته است؛ «کل یوم هو فی شأن». و امروز حسن است که ندای حسین(ع) را سر داده است. اوست که با یاران و توانایی معدود و محدودش در برابر دنیای ظلم ایستاده و با فریادی انباشته از عزت و مظلومیت، «هل من ناصر» سر میدهد. و این نه به خاطر بیم از مرگ است که فرزندان روحالله، همچون مولا علی(ع) اشتیاقشان به مرگ، بیش از کودک به سینه مادر است، بلکه اتمام حجتی است برای ما. برای ما که به نام حق، زنجیر باطل را بر پای خود گره زدهایم تا توان حرکت و رفتن را از ما بگیرد. برای ما که آنچنان در بند روزمرگی و شیرینی دنیا فرو رفتهایم که قلبمان سنگ و گوششان کر شده است و حاضر به گذشتن از این جیفه متعفن که سراسر وجودمان را آکنده، نیستیم. امروز عاشوراست و لبنان، کربلا؛ آزمونی سخت پیش روی ماست. مباد که از کوفیان باشیم. و فکر نکنیم جنگ تمام شده است چون جنگ اصلی هنوز آغاز نشده است. همه جای دنیا باید جنوب لبنان و همه مردم باید حزب اللهی باشند تا این گونه آمریکا و اسرائیل را به زانو در آورند. آیا شما می دانید که سید حسن نصرالله از سال 61 یعنی قبل از بزرگانی چون سید عباس موسوی حکم اعتماد از امام خمینی (ره) دریافت داشته است؟ این یعنی مهر تعییدی بر اقدامات رهبر مقاومت جهان عرب. واما فیلم آتش بس یعنی پذیرش شکست از سوی اسرائیل و نیرو و قوت گرفتن برای تجاوزات بعدیش اما این خوک صفتان نمی دانند که دیگر در خواب هم آرامش ندارند و مردم دنیا بیدار شده اند و دیگر جایی برای جنایت صهیونیست نیست. موضوع مطلب : |
||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
||